امروز در عرصه روابط بينالملل افراد و گروهها به يكي از بازيگران جدي بينالمللي تبديل شدهاند؛ با اين وجود دولتها هنوز كارگزاران اصلي عرصه بينالمللي هستند. هر چند وضعيت خاورميانه امروز تا حد زيادي متفاوت است.
در سالهاي اخير كشورهاي اين منطقه به جولانگاه افراد و گروههاي تندرو همچون القاعده و داعش تبديل شده و حاكميت، امنيت و ثبات كه از مهمترين كار ويژههاي دولت مدرن هستند، در آنها به چالش كشيده شده است. اين امر صحنه سیاسی کشورهای اسلامی منطقه را به کارزاری آشوبزا تبدیل کرده است.
در این بین کشورهایی همچون عراق و سوریه بیشترین ضربه را از این وضعیت خوردهاند. در عراق نيروهاي داعش توانستهاند بعد از موصل، شهر رمادی مرکز استان انبار كه بزرگترین استان عراق است و تنها 100 کیلومتر با بغداد فاصله دارد را تصرف كنند و به شهرهاي مقدس كربلا و نجف نزديكتر شوند. در سوريه نيز اين گروه افراطي با تسلط بر شهر تَدمُر در استان حمص، مرکز اين کشور، کنترل نيمي از خاک سوريه را در دست گرفته است.
نكته اينجاست كه چگونه يك گروه شبه نظامي با امكانات و نفراتي به مراتب كمتر از دولتها توانسته است بخشهاي زيادي از خاك كشورهاي منطقه را تصرف نموده و حاكميت و ثبات آنها را به چالش بكشد؟! به نظر ميرسد عوامل متعددي در قدرتيابي گروههاي افراطي در منطقه مؤثر بوده و سبب پيشروي آنها در كشورهاي عراق و سوريه شده است.
نخست؛ بيشتر دولتهاي ملي در منطقه خاورميانه دولتهاي ضعيف و شكستخورده بوده و فرايند دولت- ملتسازي در آنها به صورت ناقص صورت گرفته است. با شكست پروژه دولت - ملت سازي در عراق پس از حمله آمريكا به اين كشور و نيز ايجاد هرج و مرج و چنددستگي در سوريه با مداخله قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي، از يكسو وحدت و يكپارچگي بين گروههاي قومي و مذهبي اين كشورها از بين رفته و همين امر سبب همكاري اقوام و گروههاي ناراضي با گروههاي افراطي و در نتيجه تقويت و قدرتيابي آنها شده است.
از سوي ديگر دولتهاي حاكم بر اين كشورها اقتدار و حاكميت خود را از دست داده و قادر به بسيج تمامی نيروها و امكانات براي دفاع از سرزمين و امنيت ملت خود نيستند.
دوم؛ ناآگاهي و عدم اطلاعرساني صحيح در رابطه با عقايد و عملكرد اين گروههاي افراطي و تعارضات آنها با اسلام ناب محمدي، سبب جذب افراد مختلف به اين گروهها و تقويت آنها شده است. اين امر در بین جوانان کشورهاي مختلف بیشتر از سایر اقشار بوده است و حتي كشورهاي اروپايي را نيز در برميگيرد.
بر اساس نتایچ یک نظرسنجی، ۱۵ درصد مردم فرانسه دارای دیدگاه مثبتی نسبت به رویکرد گروهک تروریستی داعش هستند. با توجه به اینکه جمعیت فرانسه 65 میلیون نفر است، بر اساس یک تخمین، حدود 10 میلیون نفر از فرانسویها حامی داعش هستند. در بین آلمانیهای همسن این طبقه، آمار مزبور 3 درصد و در بین بریتانیاییها 4 درصد است.
سوم؛ حمايتهاي مالي و لجستيكي برخي كشورها از گروههاي افراطي بويژه داعش نيز از ديگر دلايل قدرتيابي و پيشروي اين گروه در منطقه به حساب ميآيد. از سوي ديگر 131 شخصیت آکادمیک، فعال سیاسی و شخصیت دینی وابسته به 31 کشور در جهان، مسئولان اصلی تامین مالی گروه تروریستی داعش هستند.
هر چند بر اساس گزارشی كه وزارت خارجه آمریکا اخيرا منتشر کرده است، کمکهای مالی از سوی کشورهای حاشیه خلیچ فارس، منبع اصلی تامین بودجه گروههای تروریستی است. بر اساس این اسناد، ۲۸ شخصیت سعودی و ۱۲ شخصیت عراقی در صدر کمککنندگان به داعش قرار دارند.
بر اين اساس، پيشرويهاي اخير داعش در سوريه و عراق امري غيرمنتظره و غيرقابل پيشبيني نبوده است. با اين وجود تاكنون تلاش جدي بینالمللی براي مقابله با زمينههاي تقويت و قدرتيابي داعش و ساير گروههاي افراطي صورت نگرفته است.
ورود جدي شوراي امنيت به مقابله با اين گروهها، تقويت بنيه نظامي و اطلاعاتي دولتهاي مركزي، تنبيه و تحريم حاميان مالي تروريستها و عدم مداخله در امور داخلي كشورهاي منطقه و تحريك قوميتهاي آنها ميتواند از جمله راهكارهاي مقابله با گروههاي افراطي باشد.
اين در حالي است كه جامعه جهاني تا كنون عزم جدي براي مقابله با اين گروه نداشته و قدرتهاي بزرگ نيز بيشتر به دنبال منافع خود بودهاند. در همين راستا حملات هوايي پراكنده آمريكا به مواضع اين گروهها در عراق نيز تنها تلاشي نمايشي براي پاك كردن صورت مسأله است و كمكي به حل زيربنايي مشكل تروريسم و افراطيگري در خاورميانه نخواهد كرد.
- استاد دانشگاه
نظر شما